آخر بازیزیباست
میخوام بهش بگم:
خدایا دیدی آخرش چیشد؟!
دیدی من تونستم، اون همه هوا و هوس برام گذاشتی اما من از پسش براومدم
بعد رو کنم به امام رضا و بگم:
یا امام رضا دستت درد نکنه اسم تو کنار من کمکم کرد، میلادت با تولد من کمکم کرد
بعد با خیال آسوده بگم خدایا خیلی سخت بود، خیلی خیلی سخت، ولی از پسش براومدم، به عشق خودت همه رو قطع کردم
همهی صداهای دلنشین وسوسه انداز رو...
همهی صورتهای زیبای وسوسه انگیز رو...
همهی پیامهای وسوسه انگیز رو...
خدایا من به عشق همین روز همه رو به خاطر تو کنار گذاشتم، و اگه صد بار هم منو بفرستی تو بازی زندگی بازم خودم میفهمم که باید کنار بزارم...
خدایا حس و حال اصیل و دائمیدقیقا همینجاست، کنار تو...
خدایا میدونی هدفم چیه؟!
هدف اینه که اگه دوباره بخوای بهم زندگی بدی دوباره تمام اندامهای بدنم بگن ما میخوایم با این روح باشیم، این ما رو بزرگ میکنه، به ما عزت میده، ما فقط با این دوباره زندگی میکنیم...
خدایا هدف اینه که هر وقت نوشتم اشکامم بریزه، هدف اینه که هر وقت دلم تنگ شد با تو حرف بزنم...
خدایا نمیدونم چرا ولی من که اول عاشق جسم بندههات شدم، چجوری قبلمو چرخوندی و عاشق تو شدم؟؟؟!
خدایا خیلی کارتو بلدی...
حس کردن تو بزرگترین معجزهی زندگیمه...
همینکه بی پروا و بدون ترس از بقیه دارم راحت باهات حرف میزنم و اشک میریزم یعنی عاشقت شدم...
خدایا تا عمر دارم روی خودم کار میکنم که بهتر شم
و چه عشق لایقی دارم من...
چه شایسته ست عشق ورزیدن به تو...
تو رو با هیچ چی و هیچ کس عوض نمیکنم...
تو کمکم کن تا از راه تو هیچ وقت دست نکشم...
خدایا عاشقتم
خدایا شکرت