loading...

بهشت من

Content extracted from http://dellneveshte.blog.ir/rss/?1748381413

بازدید : 8
چهارشنبه 9 ارديبهشت 1404 زمان : 12:21
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

بهشت من

میدونی دیگه هیچیم مث قبل نیست، نه نگاهم نه فکرم نه عقیدم، الان زودتر بغض میکنم، اشک میریزم، الان دیدم فرق میکنه، دیگه به هیچ مادیاتی فکر و نظری ندارم...

دیگه موندن یا رفتن آدما برام مهم نیست، حتی اگه خیلی عاشقشون باشم، دیگه مهم نیست که کسی منو دوست داشته باشه یا نه، هر کی خوبی کنه من 10 برابرشو خوبی میکنم و هر کی بدی کنه میسپارمش به خدا

از این به بعد هر کار کوچیک و بزرگی داشته باشم اول به خدا واگذار میکنم و بعد تلاشمو میکنم، از این به بعد با وجود خدایی که حسش کردم حتی کارایی که دست منم نیست رو انجام میدم...

دیگه نگران هیچی نیستم، اصن بزار همه برن، بزار من به هیچ کدوم از آرزوهام نرسم، بزار قراردادمم نا تمام بشه، بزار همین فردا بمیرم، دیگه مهم نیست...

الان فقط و فقط حال خوبم که با خدا درست شده برام مهمه، الان همین که میتونم راحت حرفامو بزنم مهمه

خوشحالم که فهمیدم آدمها شبیه ظاهرشون نیستن و فقط باید وقتمو صرف خودم و معاشقه با وجود ناتمام خدا کنم، خوشحالم که فهمیدم هرکاری رو خدا میتونه انجام بده و میتونم هر چیزی رو از خدا بخوام

خوشحالم که دارم کار میکنم روی تنهاییام، خوشحالم که خیلی تغییر کردم، خوشحالم که هدفم مشخص شده، خوشحالم که عشق دارم، خوشحالم که عاشقی میفهمم

خوشحالم که خدا داره همیشه بهم توجه میکنه، خوشحالم که خدا این متنا رو میخونه

خدایا به من کمک کن که همه‌ی وجودمو پاک کنم، از هوا و هوس، از شهوت از دروغ از چشم ناپاک، از دورویی، از ریا از خودخواهی، از قضاوت دیگران

خدایا کمک کن بتونم تنهاییامو درست کنم، خدایا میخوام اینقدر خوب باشم که خودت منو لایق بدونی، لایق حال خوبی که برام در نظر گرفتی

خدایا خیلی دوستت دارم...

خدایا اصلا بیا من مال تو، این قدرت انتخابو ازم بگیر، نذار دیگه انتخاب کنم، دیگه نمیخوام اشتباه کنم

اصلا هر انتخابی که تو نباشی اشتباهه، هر قدمی‌که بدون یاد تو بردارم اشتباهه، اصلا من دیگه نمیخوام انتخاب کنم

خدایا اصلا تو با نشونه‌هات جلوی منو بگیر، تو با نشونه بهم بفهمون که کارم خوبه یا اشتباهه...

خدایا بد خسته شدم، خدایا بد دلمو هوایی کردی

خدای من! میشه وقتمو آزادتر کنی که همش بنویسم؟!

خدایا شکرت

بازدید : 9
سه شنبه 8 ارديبهشت 1404 زمان : 19:16
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

بهشت من

یاد گرفتم که هرچی انتخاب کنم ممکنه اشتباه باشه، خونه ماشین همسفر، همراه، یاد گرفتم که خیلیا آدم‌های اشتباهی هستیند...

جوری بهم حس و حال نشون داد که یقین پیدا کردم یه نشونست، نشونه برای تغییر تفکر، تفکری که باید دنبالش بگردی تا پیداش کنی

تفکری که تا دنبالش نکنی خدا بهت نمیدش

دیگه این حرفا تو سرم نمیره، دیگه نمیفهمم جمله‌ی "هر کی بخواد خودش میاد" الان فقط هر چی بخوام رو از اون میخوام

دیگه نه به کسی نظر دارم، نه میخوام کسی رو مد نظر قرار بدم، فقط و فقط و فقط منتظر اینم که خدا برام بفرسته، منتظر فرستادشم، همون که قراره آرامش رو هدیه بده

من یقین دارم که با اومدنش میگم این همونه که فرستاده، این همونه که برای من ساخته شده، دیگه نمیخوام خودم انتخاب کنم

دیگه انتخاب کردن بسه، دیگه اشتباه کردن بسه

الان فقط و فقط منتظر اونیم که قراره برام بفرسته

از آسمون کسی نمیاد، یکی مث خودم که بازی رو فهمیدم میاد، کسی که آرامش میبخشه نه آرامش ببره، کسی که وجودش پر از احساسه

دیگه به هیچ کس برام مهم نیست چون یقین دارم هیچ کدوم مال من نیستند، یقین دارم نباید خودم تنهایی انتخاب کنم، هیچ تلاشی برای بدست آوردن نخواهم کرد...

اینو به خودم قول میدم

خدایا شکرت

بازدید : 11
دوشنبه 7 ارديبهشت 1404 زمان : 12:52
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

بهشت من

آخر بازیزیباست

میخوام بهش بگم:

خدایا دیدی آخرش چیشد؟!

دیدی من تونستم، اون همه هوا و هوس برام گذاشتی اما من از پسش براومدم

بعد رو کنم به امام رضا و بگم:

یا امام رضا دستت درد نکنه اسم تو کنار من کمکم کرد، میلادت با تولد من کمکم کرد

بعد با خیال آسوده بگم خدایا خیلی سخت بود، خیلی خیلی سخت، ولی از پسش براومدم، به عشق خودت همه رو قطع کردم

همه‌ی صداهای دلنشین وسوسه انداز رو...

همه‌ی صورت‌های زیبای وسوسه انگیز رو...

همه‌ی پیام‌های وسوسه انگیز رو...

خدایا من به عشق همین روز همه رو به خاطر تو کنار گذاشتم، و اگه صد بار هم منو بفرستی تو بازی زندگی بازم خودم میفهمم که باید کنار بزارم...

خدایا حس و حال اصیل و دائمی‌دقیقا همینجاست، کنار تو...

خدایا میدونی هدفم چیه؟!

هدف اینه که اگه دوباره بخوای بهم زندگی بدی دوباره تمام اندام‌های بدنم بگن ما میخوایم با این روح باشیم، این ما رو بزرگ میکنه، به ما عزت میده، ما فقط با این دوباره زندگی میکنیم...

خدایا هدف اینه که هر وقت نوشتم اشکامم بریزه، هدف اینه که هر وقت دلم تنگ شد با تو حرف بزنم...

خدایا نمیدونم چرا ولی من که اول عاشق جسم بنده‌هات شدم، چجوری قبلمو چرخوندی و عاشق تو شدم؟؟؟!

خدایا خیلی کارتو بلدی...

حس کردن تو بزرگترین معجزه‌ی زندگیمه...

همینکه بی پروا و بدون ترس از بقیه دارم راحت باهات حرف میزنم و اشک میریزم یعنی عاشقت شدم...

خدایا تا عمر دارم روی خودم کار میکنم که بهتر شم

و چه عشق لایقی دارم من...

چه شایسته ست عشق ورزیدن به تو...

تو رو با هیچ چی و هیچ کس عوض نمیکنم...

تو کمکم کن تا از راه تو هیچ وقت دست نکشم...

خدایا عاشقتم

خدایا شکرت

بازدید : 9
يکشنبه 6 ارديبهشت 1404 زمان : 16:11
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

بهشت من

آرزوها و اهدافم خیلی عوض شده از قبل، خیلی با بقیه فرق میکنه

یکی از قشنگترین آرزوهام اینه که چشم پاک ترین آدمی‌بشم که میشناسم، به کسی چشم نداشته باشم، اینقدر که همه بتونن دختراشونو با من تنها بفرستند مسافرت، اونقدر که هر جا باشم و در هر موقعیت که بودم پاک بمونم، اونقدر که کنار هر نامحرمی‌بخوابم ذره‌‌‌ای شک به دلم راه ندم و پاک بمونم، من تمام تلاشمو برای این هدفم میکنم، تمام تلاشم برای محقق شدنش میکنم، و اولین قدم اینه که اول خودم به خودم اعتماد کنم، خودم رو به خودم ثابت کنم

نمیخوام مث بوداها باشم که خودشونو جدا کردن از دنیا و هیچ جنس مخالفی کنارشون نیست، اون مدلی نمیخوام باشم، اونطوری اصلا جایی برای خطا نمیمونه، مث اینه که اصلا تو امتحان شرکت نکنی، من میخوام امتحاناتمو بدم، خودمو به خودم ثابت کنم و وقتی خودم از خودم مطمئن شدم به بقیه هم اعتماد بدم...

اینقدر میخوام رو خودم کار کنم که آخرش بشم بهترین چشم پاک زندگیه خودم...

خدایا شکرت

برچسب ها
بازدید : 9
پنجشنبه 3 ارديبهشت 1404 زمان : 12:26
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

بهشت من

یه بار دیگه باید یه حرکتی بزنم برای خودسازی، برای آمادگی و لایق هدیه خدا شدن...

من هر بار که میخوام چیزی رو یاد بگیرم و برام قابل درک تر بشه، حتی اگه شعر با آهنگ باشه حتما باید تصویر سازی کنم، وگرنه حفظ کردنش خیلی زمان بر میشه... حتی قواعد عربی یا انگلیسی یا حفظی ترین چیزا...

پس حالا اول تصمیممو میگم برای خودم و بعد یه تصویر میسازم که بتونم وقتی بهش فکر کردم و به تصویر کشیدمش راحت انجامش بدم...

تصمیم اینه که تمام جنس مخالف رو نادیده بگیرم، به هیچ جنس مخالفی نگاه نکنم و با هیچ جنس مخالفی انس نگیرم، تصمیم اینه که نگاه پایین تر و دل آسمونی تر باشه، تصمیم اینه که برام مهم نباشه که جنس مخالف کجاست و منو ببینه یا منو دوست داشته باشه یا بهم توجه کنه

اینو بگم که اولا منظورم دختران وبلاگم نیست چون همه‌ی اینا خواهران من هستن، دوما بخوای یا نخوای فهمیدم که ته ته دل آدم همیشه میخواد که دیده بشه، میخواد که کسی تشویقش کنه، و این یعنی وابستگی به دنیا، وابستگی به مال دنیا، یعنی داشتن پابند...

حالا چطوری برام مهم نباشه که کی هست و کی نیست یا این کسی که الان نگاش نمیکنم خانمه یا آقا؟! و آیا داره از من میحرفه یا نه؟!

1. از این به بعد یادم میارم که خدا داره منو نگاه میکنه، و منتظر منه که لیاقت خودمو نشونش بدم، پس قطعا منتظر تاییدیه خدا میمونم نه تاییدیه جنس مخالفم...

2. فکر میکنم هیچ کس اطرافم نیست و من تنهای تنهام

3. شروع به حرف زدن میکنم، یاد قراردادم میوفتم

شاید خیلی مسخره به نظر بیاد، برای من هم چند سال پیش مسخره به نظر میومد، اما الان برام هدف شده...

اینا رو برای خودم نوشتم...

خدایا شکرت

بازدید : 8
چهارشنبه 2 ارديبهشت 1404 زمان : 11:21
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

بهشت من

سلام‌‌‌ای من

ای من! تو در چنین روزی از سال و در سال 1373 به این دنیا آمده ای، در گوشه‌ی اتاقی که در روستایی در شهرستانی کویری می‌باشد، تو در روز تولد یکی از بزرگ ترین مردان به دنیا آمده ای! کوروش کبیر را نمیگویم، اون شاید بزرگترین مرد دوران خودش باشد اما بزرگترین مرد تاریخ نه! تو در روز میلاد امامی‌بزرگ با قلبی مهربان به دنیا آمده ای، امامی‌که لقبش ضامن آهوست و معروفیتش غربت و نامش رضاست!

ای من! چه خوشبختی تو اگر بگویم که روز تولدت با سالروز تولد مادرت هم یکی ست!‌‌‌ای من! تو در گوشه‌ی اتاقی به دنیا آمده‌‌‌ای چون قرار است تا آخر عمر خاکی و ساده باشی، در روز میلاد امام رضا به دنیا آمدی تا همواره ضامن مظلوم باشی و تو در سالروز تولد مادرت به دنیا آمده‌‌‌ای تا مانند اون مهربان ترین باشی!

ای من! من تو را میشناسم، تو دو جنسه هستی!! جسمت مردانه و روح لطیفت از دختران هم دخترانه تر است،‌‌‌ای من!

تو امروز 31 سال زندگی کرده ای! تو آزمون و خطا داشته ای، تو گناهان بسیار کرده ای، تو نافرمانی‌های زیادی کرده ای، اما من خوشحالم برایت چون تو راهت را پیدا کرده ای، تو شاید تا قبل از این به دنبال نفست رفته باشی اما این چند سال اخیر تلاشت را کرده ای، برای بهتر شدن، برای با خداتر شدن، آری خدا نیازی به نماز و روزه‌ی تو ندارد، تو راست میگفتی که نماز عشق از هزاران نماز وظیفه زیباتر و سازنده تر است، به سوی خدا برو، به سوی خدا برو که خدا برای تو شایسته تر از مال و دارایی‌های این دنیاست، عشق و عاشقیت را برای خدا بگذار که او لایق ترین است!

ای من! میدانی چرا از دریا جان سالم به در بردی در صورتیکه تو فقط از خدا خواسته بودی که ناکام نروی؟! چون خدا از دل و روح و جانت بهتر از تو خبر دارد، چون به تو امید بود، چون در قلبت روشنی بود، تو با جمله‌ی "یک ساعت تفکر بهتر از هزار سال عبادت است" توانستی خودت را بالا بکشی، توانستی دنیا را فانی ببینی و آخرتت را درست ببینی!

و اما‌‌‌ای من! میخواهم چیزی را بگویم که خودت میدانی ولی دنبالش میدوی! میخواهم خیالت را راحت کنم! تو با انتخابت اشتباه نکردی، تو با انتخابت راهی را شروع کردی که به عشق به خدا و داشتن رفیقی مثل خدا انجامید، تو با انتخابت درست است که عذاب دیدی و خواهی دید، اما تو هر روز بزرگتر خواهی شد، تا روزی که خدا بداند تو باید تحمل کنی و عشق ورزی به کسی که تو را عذاب میدهد..

ای من! کسی به لطافت قلب تو جایی نخواهد دید، قدر قلب مهربانت را بدان، و آگاه باش که هیچ کس لایق داشتن قلب تو نیست مگر کسی که خدا بخواهد، پس تو خیالت راحت باشد!

ای من! تو درست میگویی، تو روزی به مراد دلت خواهی رسید و آرامش جزئی از زندگی تو خواهد شد! این امتحان الهی ست که تو باید صبر کنی، تو باید با صبر بزرگ شوی! میدانی چرا کسی به کار و صبرت میخندند!؟ قطعا چون ایمان تو را ندارند! تو قلبی راسخ داری و جوابش را خواهی دید!

ای من! تو هدیه ات را بارها و بارها از خدا گرفته ای، اولین هدیه تولدت همان روز تولدت است که برای سالها کافی ست! دومین هدیه قلب پاک و مهربان تو است، پس شکر خدا کن و نماز عشق را عاشقانه تر بخوان...

و اما دینت! تو دین اسلام ناب را برگزیدی! اسلامی‌که از آن فقط اسمش مانده است! من همان اسلام وجدان را میگویم! اسلام عقل وجدان و مهربانی! تو دینت را کامل کن و از خدا کمک بخواه، قول میدم خدا بهترین را به تو بدهد..!

ای من! من به تو برنامه‌‌‌ای میدهم برای سال 32 زندگیت!

برنامه اول پاک کردن چشمت است که تا الان انجامش داده ای

برنامه‌ی دوم بی اهمیت دیدن تمام دنیا، از اجسام تا آدم‌ها

برنامه‌ی سوم گذراندن تنهایی با یاد خدا

این سه برنامه‌ی تو باشد برای سال جدید زندگیت

ای من! میخواستم زیباترین را بنویسم ولی نشد!

اما به بهترین شکل میگویم

تولدت مبارک‌‌‌ای زیباترین انسانی که دیده ام...

خدایا شکرت

بازدید : 9
سه شنبه 1 ارديبهشت 1404 زمان : 13:21
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

بهشت من

خب بریم سر عمل کردن

به نظرم حرف زدن از اعتقادات خوب و پاک بسه، باید بریم سمت عمل کردن

خب اینکه خوب بودن به چه دردی میخوره و کجاها عملیه یه مقدار جای فکر داره، بهتره فکر کنیم یه آدم خوب چه جلوه‌‌‌ای داره، خب به نظر من همه آدم خوب رو دوست دارند، آدم‌های خوب دل صافی دارند که خودشون هم لذت میبرند، آدمهای خوب همیشه آرومن و اعصاب آرومی‌دارند، اون‌ها دلشون همیشه پره، از غم و غصه خالیه و از یاد خدا پر...

کسی که یاد خدا تو دلش باشه استرس و اضطراب تو دلش راه نداره، اینجور آدما انگار یه کوهن، نمیشه عصبانیشون کرد، چهره‌های همیشه آرامش بخشی دارند، خب مسلما بیشتر لذت رو خودشون میبرند و به طبع اون بقیه هم لذت میبرند...

حالا خب آدمای خوب چیکار میکنند؟!

هر کس میدونه نظرشو بده، منم نظرمو میگم

به نظر من آدمای خوب تحت هیچ شرایطی دروغ نمیگن، آدمای خوب به نفع خودشون و خانوادشون قضاوت نمیکنند، آدمای خوب آروم راه میرند، آدمای خوب صبورند، آدمای خوب آروم حرف میزنند، آدمای خوب آروم رانندگی میکنند، آدمای خوب پر حوصله ان، آدمای خوب با بچه‌ها مهربون ترن، آدمای خوب با همه مهربونن، آدمای خوب حسادت نمیکنند، آدمای خوب همیشه دعای خیر برای همه میکنند، آدمای خوب وجدان دارند، آدمای خوب همیشه فکر میکنند، آدمای خوب اول حق به بقیه میدن بعد بین خودشون قضاوت میکنند، آدمای خوب راحت عذرخواهی میکنند، آدمای خوب التماس نمیکنند جز از خدا، آدمای خوب هرچی میخوان از خدا میخوان، آدمای خوب دلشون قرصه، آدمای خوب از دیر شدن غصه نمیخورن، آدمای خوب راحت میبخشن، آدمای خوب اجازه‌ی انتقاد میدن، آدمای خوب به کسی فشار نمیدن، آدمای خوب مورد اعتمادن، آدمای خوب امین مردمن، آدمای خوب اینجوری درستکار میشن از نظر من

خب حالا من میخوام همه‌ی اینا رو تو خودم درست کنم...

بسم ا... الرحمن الرحیم

خدایا به امید تو

خدایا شکرت

بازدید : 8
دوشنبه 31 فروردين 1404 زمان : 12:26
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

بهشت من

تقریبا هر شب برای پیاده روی و دویدن به پارک ملت میرویم و مثل خیلیا شروع به پیاده روی و بعد دویدن میکنیم

و اما پارک ملتی که یه مقدار بد حجابی بیشتره، اولا برای ورزش و بعد برای اینکه دوستی برای خودشون پیدا کنند، و اما تکلیف من چیه؟؟!!

دخترانی که لباس تنگ میپوشند و شروع به دویدن میکنند، دخترانی که سینه جلو انداخته شروع به دویدن مصنوعی برای جلب توجه میکنند، ببخشید نمیدونستم چجوری عمقشو بگم، و اما من..

در حالی که میدوم و سرم را گاهی بالا میارم و میبینم چجوری از کنارم رد میشن و به من نگاه میکنند..

زمزمه‌ی من: "خدایا من با تو قرارداد نوشتم، پس نگاه نمیکنم این فیک‌ها رو تا شیرینی هدیه‌‌‌ای که قرار است تو به من بدهی از بین نرود، من نگاه نمیکنم که زیر قرارمون نزده باشم، من نگاه نمیکنم چون یاری مث تو دارم، اینا غافلن از عمق حس و لذتی که تو میتوانی برای کسی بسازی، من که غافل نیستم، چرا باید با بیسکویت گرسنگیمو برطرف کنم ولی مزه‌ی اصیل سیر شدن با غذای خوشمزه را نچشم، خدایا اینها برای من هیچن، خدایا تو کاری کردی که دیگه هیچ حسی به این لذتهای زودگذر ندارم، تو منو ساختی، من هیچ کاره بودم، خدایا چه لذتی داره قرارداد با تو نوشتن، خدایا چه بی معنی‌‌ان‌این آدمها، چه کم اهمیت ساختی این آدمها رو و چه زیبا به من نشان دادی اوج لذت و احساس رو، خدایا من دیگه نیازی ندارم به هیچ کدوم از این آدمها، چون تو بهترین رو به من خواهی داد، تو تنها کارفرمایی هستی که هیچ گاه زیر قرارت نخواهی زد..."

و سر پایین به راهم ادامه میدم، بدون اینکه کسی رو دوروبر و اطرافم حس کنم... من و خدای من تنهای تنها....

خدایا شکرت

بازدید : 10
يکشنبه 30 فروردين 1404 زمان : 17:16
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

بهشت من

نمیدونم چم شده، حس جدیدی دارم، مطمئنم عاشقیه

ولی نمیدونم عاشق چی! عاشق کی!

عاشق دخترک تنها و معصوم و صاف و ساده‌ی آفتاب و مهتاب ندیده یا عاشق حس قشنگی که ایامی‌بهم داده شد؟!

عاشقی حس عجیبیه، حس بی نهایتی که انرژی بی نهایت هم داره!

عشق به ظاهر؟! نه فکر نکنم منطقی باشه، قطعا حسی که دارم بیشتر از عشق به ظاهره، بیشتر از عاشق آدما شدنه، عشق به اخلاق و دل صاف و پاک خیلی شایسته تره برای احساسی که دارم، اما به کی؟؟!!

مگه میشه خالق این احساس رو شناخت و عاشقش نشد؟! مگه میشه خدا رو شناخت و عاشقش نشد؟! کسی که تمام فکر و ذهن و قلب و روحمو برد؟! و یه دلو ذهن آشوب برام گذاشت تا همیشه یادش تو دلم زنده باشه، مگه میشه من این همه زیبایی از خالقم رو ببینم و این حس رو نسبت بدم به آدما که همشون آفریده‌ی خالق منن؟! شرم نکنم اگه این کارو بکنم؟! واقعا شرم بر من اگه احساس قشنگمو به کسی نسبت بدم!

خدایا تو که جنبه‌ی منو میدونستی، چرا اینجوری آشوبم کردی که همه چی رو بزارم کنار و از صبح تا شب درگیر بغض و اشک و هیجان باشم؟! خدای من تو چه زیبایی که این همه احساسات عجیبی رو برام هدیه آوردی، خدایا احساس میکنم لایق این همه شور نیستم، ولی خب هر چی تو بخوای همون میشه، خدایا میشه دوباره زندگیم تنهای تنها بشم که فقط یه مدت به تو فکر کنم؟! حداقل یه ماه، نمیتونم صبح سرکار بغضمو نگه دارم و یواش یواش اشکامو پاک کنم و شب برم خونه درگیر ورزش و بحثای خانوادگی بشم، دلم یکم آزادی میخواد، دلم میخواد بیشتر باهات حرف بزنم

کاش میشد بدون اینکه کسی بپرسه به خدا چی میگی حداقل 5 دقیقه‌‌‌ای سجده کنم و باهات از آرزوهام بگم، باهات حرف بزنم و تشکر کنم، کاش میشد راحت گریه کنم

خدایا مگه منو مرد نیافریدی؟! پس چرا این همه احساسات لطیف برام گذاشتی؟! اینطوری که رو دست خودت میمونم خدا

خدایا دلم میخواد یکی رو پیدا کنم و یه سره از حسم به خودت براش بگم، از حرفا و قرارایی که با هم گذاشتیم بگم

خدایا باورم اینقدر احساست میکنم، فکر میکنم روبروم نشستی و دارم برات حرف میزنم، خدایا دلم داره میترکه، دلم تو رو میخواد، خدایا آبرومو نبر، نمیخوام اینجا گریه کنم، خدایا دوستت دارم، خدایا عاشقتم

خدایا شکرت

تعداد صفحات : -1

آمار سایت
  • کل مطالب : 0
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 2
  • بازدید کننده امروز : 3
  • باردید دیروز : 3
  • بازدید کننده دیروز : 4
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 2
  • بازدید هفته : 3
  • بازدید ماه : 7
  • بازدید سال : 3228
  • بازدید کلی : 3244
  • کدهای اختصاصی